نه خودش موند نه خاطره هاش …
تنها چیزی که مونده جای خالیشه !
.
.
آرام می آیم همانجای همیشگی ، سر همان ساعت همیشگی با همان شوق که می شناسیَش با خودم حرف می زنم ، برای خودم خاطره تعریف می کنم و بی صدا مثل همیشه می روم بی آنکه تو آمده باشی !
.
.
حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش” !
.
.
روزی خواهد آمد که دردم را بفهمی
روزی که دیگر هیچ دردی را نمی فهمم !
.
.
تنها “غم زندگیم” بدون تو زندگی کردن بود …
حالا دیگر غمی ندارم ، آماده ام برای مرگ !
من تو را دوست داشتم ، تو اما بگذار حفظ شود آبروى دل در سه نقطه ها…
.
.
زمستان نیست ، دلتنگی توست که میلرزاند چهارستون دلم را…
.
.
تو و خوشبختی چقدر شبیه به همید ، به هیچ کدامتان نرسیدم.
.
.
میدانم به خاطر همه ی بایدها نباید تو را داشته باشم.
.
.
عشقش که سر کلاس زنگ میزد میگفت خانوم اجازه برم آب بخورم ؟ حالا مدتهاست که دیگر اجازه نمیگیرد و این بار معلم است که هر روز میگوید : چن وقته خیلی داغونی ، برو یه آبی به سر و صورتت بزن.
.
.
دست مریزاد پروردگارم ، چه پوست کلفتی برایم آفریدی ! چه دل صبوری به سینه ام سپرده ای و چه شانه هایی که این چنین بار طعنه هارا میکشند و نمیشکنند…
عاشقانه دوست داشتنت تنها کار عاقلانه ای ست که از دلم بر می آید !
.
.
تمام دکترها جوابم کرده اند
عجب سرطان بدخیمیست دوست داشتنت !!!
.
.
برف ، باران و شالگردن همه بهانه است ؛ زمستان آمده برای تماشای تو !
تو هم شده ای انقلاب زندگی من ،
حالا هر چیز در زندگی ام تاریخ دار شده …
قبل از تو … بعد از تو …
.
.
.
چنــد هــزار فِــریـــم بـاشـد هــم ،
جــا نمی شـود ..
این لبــــــخـــند ..
در قــابِ پنـــــجـــره !
دوربیـــنم “عـاشق” شـده اسـت !
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
لطفا به ادامه مطلب بروید ... تشکر ...
کمبزولاش چیست ؟؟؟
آیا نام دانشگاهی در خارج است ؟ آیا نام رودخانه است ؟
خیر !!! توصیه یک شیرازی است به فرزندش موقع خوردن نان و کباب !!!
.
.
(.__.)(‘_’ )(.__.)
(.__.)( ‘_’)(.__.)
(.__.)(•_•)(.__.)
گیر افتادن بین دوتا خرخون که نمیرسونن !
.
.
قانون اول تنبلی : اگر من به وسیله ای احتیاج داشته باشم و آن وسیله از من دور باشد ، من دیگر به آن وسیله احتیاج ندارم !
.
.
پسر است دیگر ، از زور کادو ولنتاین دعوا راه می اندازد و قهر میکند که کادو ندهد اما کور خوانده است ؛ دختر است دیگر ، به زور میگیرد !
مینویسم دوستت دارم ، نگو تکراریست شاید روزی نباشم که تکرارش کنم !
.
.
گاه سکوت معجزه میکند و می آموزی که همیشه “بودن” در فریاد نیست !
.
.
خنده بزرگترین اسلحه در جنگ زندگیست ، امیدوارم همیشه مسلح باشی !
.
.
ز دستم برنمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم که روی هیچکس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست ، دست از جان شیرینم !
.
.
پای تو که وسط می آید هم آغوشی بی معنا میشود
با تو تا آسمان میروم بلوغ احساسم میان بازوان تو رویا را حقیقت محض میکند ، بمان !
زمستان را باور نکن
هوا بی تو سردتر از این حرفهاست !
.
.
تا یادت میکنم باران میبارد
نمیدانستم لمس خیالت هم وضو میخواهد !
.
.
حالم را پرسیدند ، گفتم ولی نفهمیدند که تو رفته ای و من از نبودنت لبریزم ای رفتنت آزمون تلخ زنده به گوری
.
.
شاعر گفت پائیز وقتی است که عزیزت برود ؛ آه از این بهمن زرد ، آه از این اسفند پائیزی !
.
.
آهویم مرا دوست داشت اما اگر گرگهای اطرافش میگذاشتند !
.
.
خداوندا هرگز کسی را به آنکه قسمتش نیست عادت نده که دل کندن از او مرگ است !