loading...
فانی فور فان
anony بازدید : 120 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

  رفتیم صحرا نشستیم روی علف ها میگه اومدین تفریح؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ گاویم داریم میچریم!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦    تازه از خواب بیدار شدم بابام می یاد میگه:بیداری؟؟؟! می گم پـَـ نـَـ پـَـ خودمو زدم به بیداری!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦

    رفتم دکتر میگه مریضی؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اومدم ببینم مرض جدید چی داری؟
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
    با کیس ازدواجش رفتند آزمایش خون، گروه خونی‌شون بهم نخورده…
    زنگ زدم بهش میگم : غصه نخور رفیق… دنیا همینه…حالا میخوای چیکار کنی؟ کات میکنی باهاش؟
    بجای اینکه دردِ دل کنه میگه: پـَـَـ نــه پـَـَــــ صبر میکنیم تا سال دیگه یه بار دیگه آزمایش میدیم شاید ایندفه شانس‌مون زد افتادیم تو یه گروه خونی آسونتر صعود کردیم مرحله بعد!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦    بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !
    میگه : این حرف آخرته ؟
    پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ،
    لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦    رفتم سردخونه میگم : بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.
    میگه : میخوای خاکش کنی؟
    پ نه پ میخوام تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦    رفتم بانک به آقاهه پشت میز میگم آقا ببخشید شما صندوق دارین؟ میگه پ ن پ هاش بکم!!!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦

    با دوستم تو مزرعه بودیم گوساله داشت از مامانش شیر می خورد دوستم میگه داره شیر می خوره؟ پ ن پ داره مامانش و باد میکنه مثل بادکنک بفرسته هوا!!!!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦    ماشینه تا شیشه جمع شده... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن... یارو داره رد میشه... میگه مرده؟ پ نه پ تصادف خستش کرده خوابیده!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
    روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟ پ نه پ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦پ نه پ خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟ پـَـ نـَـ پـَـ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه!

anony بازدید : 88 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

آخرین ورژن دعای آخرترم برای حل مشکلات: الهی! باخاطری خسته، دل به کَرم تو بسته دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام. پاس شوند کریمی پاس نشوند حکیمی نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم الهی شهریه ها بالاست که میدانی ، وجیبم خالیست که میبینی نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد، الهی دانشجویی راچه شاید و از او چه باید!؟ . . . کارمان به جایی رسیده که طوری باید دلتنگ شویم که به کسی برنخورد ! . . . فکر کنم ما تو نسخه رایگان دنیا زندگی میکنیم اون قسمتهاش که به بقیه حال میده برای ما کار نمیکنه ! . . . رو اعصاب تر از مهمونی که شب می مونه مهمونیه که شب مونده و صبح زودتر از همه بیدار می‌شه جاشو جم می کنه و عین منگولا میشینه یه گوشه منتظر بقیه! . . . خدایا نمی شد پشه هم مثل مورچه بره کار کنه خسته بشه بکپه یه گوشه !؟ . . . رفیق دوران مهد کودکم نه تنها ازدواج کردبلکه طلاقم گرفت. منم هنوز دارم پاندای کنگ‌فوکار دانلود میکنم  . . . استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره ! . . . همیشه اولین باری که مامانت صدات میکنه که بری واسه شام/نهار، نرو !!! این یه توطئه ست، میخوان ازت کار بکشن…!!! . . . ساده” که باشی زود “حل” میشوی میروند سر وقت “مساله” بعدی ! . . . ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﻲ ﭼﻴﺰﺍ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻌﻀﻲ ﭼﻴﺰﺍ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻣﺜﻼ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﻲ ﻟﻨﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ  ! . . . نام: پدر رسالت: کولر خاموش کردن ! . . . آدما دو دسته هستن اونایی که در جواب ِ “پاشو بریم” میگن کجا؟ و اونایی که میگن بریم. . . . . . به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه . . . یه بار عاشق شده بودم و شکست عشقی بدی خورده بودم! واسه همین رفتم تو اتاق و درو رو خودم بستم… بعد از یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه ! گفتم: من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم  گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری یعنی اونو بیشتر از ماکارونی دوست داشتی؟! نامردا نقطه ضعفِ منو پیدا کرده بودن ..! . . . نزدیک ما یه مرغ فروشیه باسکول بزرگ دیجیتالی داره بهم گفت : همسایمون یه روز سریع اومد تو مغازه خودش رو وزن کرد و رفت بعد از ۵ دقیقه دوباره اومد خودش رو وزن کرد ! گفتم جریان چیه ؟ گفت ۴۰۰ گرم ش*اشیدم ! . . . “من فقط عاشق اینم حرف قلبتُ بدونم ؛ الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم” خواستم بگم واسه من یکی که جوابِ معکوس داد..طرف پرید! . . . آقام خیلی مرده. سر ناهار دستم خورد به بطری آب همش ریخت تو غذاش. هر کی بود یه چک میخوابوند زیر گوش بچه‌ش. ولی آقام نزد. بشقابشو باهام عوض کرد. . . . آآآمــاشــالا کیست؟! شـخـصـی کـه بـه مـدت ۲۰ سـال اسـت ” ابــی” در کنسـرت هـایـش او را صـدا میـزنـد . . . من هروقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم ! یه بار سه ایستگاه دویدم ! . . . فکر میکردم هدیه ی خداوندی حالا فهمیدم تقاص اشتباهاتمی ! . . . مغز انسان پر کارترین جای بدنه اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز سال و کار میکنه کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه . . . . . . . . که ما وارد سالن امتحانات میشیم!! . . . دوستی تعریف می کرد : دیشب داداشم تو خواب هذیون میگفت و جیغ میکشید … رفتم تو اتاق میبینم بابام بالا سرشه !! میگم خوب بیدارش کن ! میگه بذار کابوسشو ببینه ، اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک میگیره…. بزار سه بعدیشم ببینه… . . . استاد میگه چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمته چپه !؟ گفتیم چون وایرلس اینور بهتر آنتن میده ! دچار یاس فلسفی شد  . . . وقتی کسی تصمیم می گیره بره حتی اگه نره ، دیگه پیشت نیست..! . . . وقتـــی دلـــت گــرفتـــه وقتـــی غمگینـــی وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری … حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون طعمــــۀ خــوبـــی هستــــی . . . گاهی برای کشـیدنِ فـریـاد هـزاران پیکـاســو هـم کـافـی نیسـت . . . . . . هیچ وقت خودت رو ۱۰۰% خرج کسی نکن ؛ که تا ۱۰ بیشتر بلد نیست بشمره … !!! . . . وقتـــــی به عقب بر میگردی متوجه میشی که جــای بعضیا تو زندگیت خالــی که نیست هیـــــچ ،اون موقشم زیــادی بوده … ! . . . از چیزایی که علم فیزیک هنوز نتونسته اثبات کنه اینه که بدن انسان چجوری ۲تا استکان چایی می گیره از اون ور ۲ لیتر تحویل میده ! . . . اینای که از خیابون یه طرفه رد میشن،هم چپ نگاه میکن هم راست اینا همونایی هستن که هم از دشمن نارو خوردن هم دوست . . . جدیداً اسم خیانت شده یه اشتباه … که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم می شی به کینه ای بودن! . . . نقطه؟ چین خوشه ؟ چین پاور؟ چین گل؟ چین دست ؟ چین مو؟ چین عرق؟ چین ته ؟ چین دامن ؟ چین چین ! ببین چین تا کجای زندگیمون نفوذ کرده ! . . . متأسفانه توجه دخترها فقط به ظواهره. مثلن به خاطر خوشتیپی بازیکنها، طرفدار ایتالیا میشن. در حالیکه معیار ارزشگذاری فقط باید میزان تقوا باشه  ) . . . از یه جایی به بعد اگه ببخشی دیگه خیلـــــــــــــــــــی بی شخصیتــــی . . . همانطور که دیگر شلوار پاره نشانه فقـــر نیست ! ســـــکوت هم نشانه ی رضایــــت نیست…. . . . یه عاشق میگه : اگه اتفاقی واست بیفته ؛ میمیرم ! اما …. یه رفیق میگه : اگه بمیرم هم نمیذارم اتفاقی برات بیفته … !!! . . . بچه که بودم از خواب بیدار میشدم مامانم میگفت زود باش برو دست و صورتت رو بشور .شیطون گوشه چشمات جیش کرده. چقدر ناراحت میشدم..فکر می کردم مگه من دستشوییشم.چقدر بی خوابیها کشیدم شبها تا ببینم کی میاد گوشه چشمم جیش میکنه که بزنم داغونش کنم. . . . دقت کردین همیشه تو فیلم ها هروقت کسی تنها خونه هست و داره فیلم ترسناک میبینه سریع بیرونو نشون میدن که داره بارون میاد و رعد و برق میزنه ؟؟! . . . تابستون فصلیه که به خاطر گرما، نمی تونی اون کاری رو به انجام برسونی که توی زمستون به دلیل سرما نمی تونستی انجام بدی ..! . . . جون مادرتون اگه ماشین صفر می خرین رو شیشه بنوسید «ماشین صفره» ولی پلاستیک های رو صندلیشو بکنید! . . . یادش بخیر قدیما میرفتی نونوایی، یه دونه یی بدون صف بود الان پنج تایی ده تایی بدون صفه ! . . . هیچ وقت فرصتش نشد مثل “پول پول میاره” رو درک کنم ولی قطع به یقین میدونم خواب خواب میاره…!! . . . - شما وضعیت تحصیلیتون چیه؟ + بنده لیسانس دارم. - شما چطور؟ – بنده فوق لیسانس دارم.. … – و شما؟ — بنده شوق لیسانس دارم… . . . به مامانم میگم سرم درد میکنه … میگه چرا ؟ میگم شاید تومور مغزی دارم … میگه خفه شو ذلیل مرده … این حرفا چیه میزنی؟؟!!! منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم !!! ….البته فکر کنما!!! . . . مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو میشکنم !! . . . وقتی میرید خرید وقتی میاین خر نیستید ! . . . دلم رابطه ای میخواهد که اگه ۵ دقیقه زنگ نزدم اس ام اس ندادم اس ام اس بده بگه سرت کجا گرمه…  . . . قبل از اینکه کسی درب دلتو بزنه آیفون قلبت رو تصویری کن ! چون اگه بیاد تو و بشینه دیگه نمیشه بیرونش کرد! مهمان حبیب خداست . . . دقت کردین !؟ همه ی بدبختیامون مال خودمونه به شادی ها که میرسه میگن بیاید قسمت کنیم.. . . . از تمام تماشاگران بی فرهنگ و بی شعورِ این ۳-۴ تا بازی آخر خواهشمندیم موارد خاک بر سری رو رعایت کنن ، تا ما مجبور نشیم ۹۸ بار صحنه گل تماشا کنیم !! با تشکر . . . فامیلمون زنگ زده میگه  میخوام برنامه ورد و پاور پوینت رو نصب کنم ، کدوم دکمه رو بزنم !؟ من  بیل گیتس  استیو جابز  تو قبر  . . . فول البوم سیاوش صحنه دانلود کردم یکی در میون سوزان روشن میخونه  . . . وضعیتم اینطوریه که : قبل از حموم رفتن یه لیوان آب میوه پر میکنم و میذارم روی میز و بعدش میرم دوش میگیرم و میام بیرون! اونوقت یهو با تعجب به لیوان روی میز نگاه میکنم و میگم: عــــه! مرسی عزیزم بازم که برام آب میوه گذاشتی! و…با لذت خاصی میخورم!

anony بازدید : 109 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

*دوستان عزیز این مطلب فقط جنبه طنز داره امیدوارم به کسی برنخوره.*.. سوار تاكسی شده بودم! پولو دادم به راننده ، 100 تومن برای بقیه پول نداشت.! گفت به جاش یكم جلو تر پیادت میكنم.مملکته داریم ؟؟؟...از یه اعتکاف کننده ایی پرسیدن: چه حسی داری؟ گفت: حسه اصحاب کهف!.پرسیدن چرا؟ گفت: سه روز رفتیم تو مسجد، اومدیم بیرون قیمت نون سه برابر شد! مملکته داریم ؟!!!!!...توی مغازه یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟ مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه طعم توت فرنگیشیو میخوام !...ثروتمندا " مرحوم " می شن , اما فقیرا " میمیرن " ... مملکته داریم ؟...از وقتی‌ که دیه شده ۹۰ میلیون، هر وقت از خونه می‌خوام برم بیرون دیگه هیچ کس نمیگه مواظب خودت باش ، مملکته داریم ؟!...یه ضرب المثل چینی است میگه:تا ایران هست بازیافت چرا.؟!؟...ماشین عروس معمولا مالِ داماده ! مملکته داریم ؟!...ملت بیشتر از اینکه به فکر نتیجه نگران کننده مذاکرات ۱+۵ باشند، منتظرن ببینن اشتون چی می‌پوشه... مملکته داریم ؟...یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه،بعد رو یقه‌ش نوشته تولیدی برادران عباس‌پور !!! مملکته داریم ؟!...گشت ارشاد: آقا با شما چه نسبتی دارن.؟برام کارت شارژ ایرانسل میخرن...یارو تو نماز جمعه میگه : پیام انقلاب ما به جهانیان ، صلح و دوستی و مهربانیستجمعیت نماز گذار : مرگ بر آمریکا ، مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر ضد ولایت فقیه !!! ... :|....تو جشن تکلیف دختر داییم، بهش یه بازی دادن مثل منچ، اما محرم نامحرما.رو نوشته، بعد اگر اشتباه تشخیص بدی نباید تاس بریزی، باید تو خونه ی «چاه گناه» منتظر باشی :| مملکته داریم ؟!...روز تعطيل آخر هفته همه جاى دنيا معنى"استراحت"ميده؛توى کشور ما معنى"نظافت" ! مملکته داریم ؟...جلیلی: کیا پاین اجلاس بعدی یه سر بریم جزایر قناری؟ من تعریفشو زیاد شنیدم.[روسیه. مذاکرات گروه ۱+۵]....به یارو میگم ۱۲ تا نون بده، ماشین حساب درآورده!!! مملکته داریم؟

anony بازدید : 95 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

مامانم میگم ، لایک به ناهارت ، با ناراحتی میگه لایک به جد و آبادت ، نمک نشناس دستم بشکنه دیگه برات کوفتم نمیپزم ! :|
فک و فامیله داریم
؟

بعد سالها داشتم واسه تجدید خاطره با مامان بزرگم منچ بازی می کردم !
۲ دست بردمش دست سوم کُری میخوندم واسش !
من : ننه پیر شدی ، گذشت اون زمون که منُ میبردی !
مامان بزرگم : پیر مادرزنته ، تو بزرگ شدی دیگه نمیتونم کلاه سرت بزارم ، بچگیا خرفت بودی گولت میزدم میبردمت
من :|
مامان بزرگ :mrgreen:

اینا به کنار ، تا میخواستم مهره اشُ بزنم میگفت زورت به من پیرزن رسیده ؟
وقتی میزدم می گفت : وقتی نوه ام بهم رحم نمیکنه باید از بقیه چه توقعی داشته باشم ، خیلی نمک به حرومی ! :|
فک و فامیله داریم ؟

 

بچه خواهرم ۸ سالشه ، مامان و باباش رفتن جایی اونو نبردن ، گریه کنان اومده به من میگه دایی تو لپ تاپت آهنگ بذار گوش کنم ، بهش میگم سوسن خانوم بذارم ؟ میگه نه داریوش بذار !! :|
فک و فامیله داریم 

پسر خالم دوسالشه به عمش گفته پدر سگ !
بهش گفتن معذرت خواهی کن !
گفته ببخشید پدر سگ جان ! :lol:
فک و فامیله داریم ؟

 

خواهر زادم کچل کرده بود . یه بار تو حموم به جای شامپو اشتباهی به سرش کف شوی زده ! بهش میگیم خوب دایی جان ! روی قوطی رو نخوندی نوشته کف شوی ؟! میگه چرا خوندم ، نوشته بود برای سطوح صاف !
من :|
سطوح صاف و مورب :|
کف شوی :|
سر کچلش  :lol:
فک و فامیله داریم 

پسر دایی هام داشتن با هم دعوا می کردن ، دایی ام که باباشون باشه ! اومده می گه بچه ها به خاطر من کوتاه بیایین . داداش کوچیکه برگشته به بزرگه می گه پدر سگ این دفعه رو به احترام بابا هیچی بت نمی گم وگرنه پدرت رو در می اوردم ! :|
فک و فامیله داریم ؟

مامانم رفته بود خونه دائیم ، پسر دائیم دسته گل آب داده بود و زن دائیم داشت تنبیهش میکرد بعد پسر دائیم گفته به خدا مامان من نبودم !
زن دائیم هم گفته آره جونه عمت تو نبودی آره ارواح خیک عمت تو نبودی که یهو دو زاریش میفته که مامانم آنجاست دوباره شروع می‌ کنه پسر دائیم رو به کتک زدن ! میگه آره جونه خالت تو نبودی !
بعد می‌ بینه نمی‌ شه هیچجور جمع و جورش کنه رو میکنه به مامانم میگه به خدا من خودم هم عمم :|
فک و فامیله داریم ؟

 

 

 

 

anony بازدید : 87 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

جشن گرفته بودیم دختر خواهرم ۴ سالشه گفت ، دایی میخوام به مناسبت تولدت برات شعر بخونم این شعر تقدیم به تو ، قیافه من در اون لحظه : \":oops:\"
گفتم بخون دایی \":x\"
گفت :
سلام سلام عزیزم
گوساله تمیزم
دمت سفید و آبی
پشکل نریز رو قالی
من \":|\"
خواهر زاده ام \":oops:\"
خونواده : \":mrgreen:\"

anony بازدید : 101 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

دو قطره آب ریخت رو مانیتور

اومدم با دستمال کاغذی پاک کنم دیدم قهوه ایه

تعجب کردم ، نگو گــــِـــل درست شده بود !

.

.

.

ما دانشگاه قبول شدیم زنگ زدیم خبر بدیم

گفتیم پیرزن چه میدونه شیمی و مهندسی شیمی فرق داره

گفتم مامان بزرگ شیمی قبول شدم گفت شیمی ؟ یا مهندسی شیمی ؟؟

.

.

.

 از جوانمردی فقط ایستگاهش مانده

 ایستگاه بعد علی آباد …. !

.

.

.

قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره

قدرت پراید ۶۳ الاغ بی‌بخار !

.

.

.

اینقد بدم میاد از این آدمای جَو گیرِ ضایع …

از اون روزی که رفته دانشگا ! یکی در میون انگلیسی میاد وسط حرفاش !

آخه الدنگ عین آدم حرف بزن خوب

تو که نمیتونی ۲ تا جمله کامل انگلیسی حرف بزنی

حداقل زبون مادریتو خراب نکن :|

.

.

.

دقت کردین ؟

اینایی که میرن کلاس گیتار ، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن

آهنگ خز شده و ضایعِ “اگه یه روز بری سفر” میباشد

پ.ن : از اساتید محترم خواهشمندیم یکم تنوع به خرج بدید

.

.

.

موقع خواب : بابام : گوشیرو کجا گذاشتی؟

مامانم : بالا سرت ! بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی؟

مامانم : چونکه سرطانزاست ….. !

یعنی عشق میچکه ها !

.

.

.

دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن

بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟

پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو

.

.

.

- چطوری بهش بگم دوستت دارم؟

+خیلی راحت بهش بگو

- باشه بیا با تو تمرین کنیم

+باشه

- دوستت دارم

+منم دوستت دارم,خب حالا برو بهش بگو

- بهش گفتم…

.

.

.

شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه !

.

.

.

دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده

بعد که نگاه میکنیم میبینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟؟؟

.

.

.

اون تفریحاتی که تو فرجه ی امتحان ها به ذهنم میرسه

تو تابستون به ذهنم نمیرسه! یه همچین وضعیتی داریم الان !!

.

.

.

الان یه مگــس رو مانیتورم ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ، ﻣﯿﺨﻮﺍستم ﺑﺎ ﻣﻮﺱ

ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﯾﺴﺎﯾﮑﻞ ﺑﯿﻦ ! D:

یه همچین آدمینِ توهم زده ای هستم من

.

.

.

ظالم باشی بت میگن حیوون!

مظلوم باشی میگن حیوونی…

.

.

.

دقت کردین تعداد خواننده های ایران ، از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

.

.

.

سلامتی اونایی که وقتی دونفری از خیابون رد میشن

همیشه سمت چپ وایمیسن …

anony بازدید : 95 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

خوردنی باشد: مثل عسل

ساعات مختلف روز: مثل پگاه، سپیده، سحر

اسم جک و جونور باشد!

اعم از پرنده: مثل پرستو، درنا…

حشره: مثل پروانه

چهارپا: مثل غزال

اسم علف باشد: مثل ریحانه، پونه و…

اسم مکان باشد: مثل صحرا، دریا، خاور، ایران

خیس باشد: مثل شبنم، دریا، ساحل، باران.

و کلا هر اسمی تو این مایه ها باشد اسم دختر و در غیر این صورت اسم پسر می 

باشد !

anony بازدید : 111 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات 

حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز

بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می خواهیم 

می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟ چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه 

زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه 

گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن 

دایی . بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و 

بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین 

خروس جنگی بپری به مردم؟

anony بازدید : 129 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (1)

1- داداش اينترنتي تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجاني بگيرت!و بدون وجدان درد اد ليستشو نو پر از اين داداشيهاي رنگ و وارنگ کنن!

2- داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضيا رو بگيره

3- داداش خوش تيپ و پولدار تا به دوستاش بگه اين بي-اف منه

4- داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنويسه

5- داداش ماشين دار تا اونو اينور و اونور برسونه

6- داداشي که چشم ديدنشو نداره(همون داداش واقعي خودش)! !!!!

anony بازدید : 84 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

دو تا پیرمرد با هم قدم می زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن…

پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم

کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»

پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستوران چی بود؟»

پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشره ای

هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن،

 اسمش چیه؟»

پیرمرد دوم: «پروانه؟»

پیرمرد اول: «آره!»

بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!»

anony بازدید : 107 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)
جلسه محاکمه عشق بود

قاضی:عقل

محکوم :عشق

عشق  به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی ، تبعید شد

قلب تقاضای عفو برای عشق را داشت ولی همه مخالف بودن..

قلب شروع کرد به دفاع از عشق..

آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز دوسدار دیدن چهره زیبایش بودی؟؟؟

ای گوش  مگرتو نبودی که هر روز دوسدار شنیدن صدایش بودی؟؟؟

و شما پاهای لعنتی که همیشه در حال رفتن به سویش بودید..

چرا حالا اینچنین با او (عشق ) مخالفید...؟

همه اعضا روی برگرداندند

وبه نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند ،

تنها در جلسه عقل و قلب و عشق ماندند...

عقل گفت:

دیدی قلب : همه از عشق بی زارند؟

ولی متحیرم با وجود اینکه عشق بیشتر از همه تو را آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی؟

قلب نالید و گفت:

من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود

  بلکه تنها تکه گوشتی هستم

که هر ثانیه کاره ثانیه قبل را تکرار میکند...

  من فـقـط بـا عشق

مـی تـوانـم یـک قـــــلـــــب واقـعـی بـاشـم همین. 

anony بازدید : 91 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

بابام فارسی کتابی اس ام اس میده

یه بار بابام پیام داد : سلام آیا میتوانی نان بخری ؟

منم پیام دادم : آری پدر به سرعت خودم را به نانوا خواهم رساند و از شاتر طلب نان خواهم کرد

پدر از شاتر چند عدد نان طلب کنم ؟

زنگ زد بهم گفت : پدر سگ منو مسخره میکنی اگر جرأت داری امشب بیا خونه و قطع کرد

  آیا به نظر شما امشب من به خانه خواهم رفت ؟؟

anony بازدید : 82 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)
هیس...


مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :
آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز از لپ هام گرفت تا گل
بندازه. تا اومدم گریه کنم گفت: هیس، خواستگار آمده.

خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم.
گفتم : من از این آقا می ترسم، دو سال از بابام بزرگتره.
گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره

حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت : کجا بودم مادر ؟ آهان
جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود. بازی ما یه قل دو
قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی
حاج ابراهیم آورده بودم را
ریختند تو باغچه و گفتند :
تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها
گفتم : آخه ....
گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه

بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه،
همه خندیدند ولی من ، ننه خجالت کشیدم به مادرم می گفتم : مامان من اینو
دوست ندارم
مامانم خدا بیامرز ، گفت هیس ، دوست داشتن چیه؟ عادت میکنی

بعد هم مامانت بدنیا اومد؛ با خاله هات و دایی خدابیامرزت؛بیست و خورده
ایم بود که حاجی مرد. یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و
مرد. نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون.یعنی اون می رفت ، می
گفتم : اقا منو نمی بری ؟ می گفت هیس ، قباحت داره زن هی بره بیرون .

می دونی ننه ، عین یه غنچه بودم که گل نشده ، گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش

مادر بزرگ ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت :آخ دلم می خواست
عاشقی کنم ولی نشد ننه. اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه
بخوریم ، نشد. دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ، ولی نگفت حسرت به
دلم موند که روم به دیوار ، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه. گاهی وقتا یواشکی
که کسی نبود ، زیر چادر چند تا بشکن می زدم
آی می چسبید ، آی می چسبید.

دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر ولی دست های
حاجی قد همه هیکل من بود ، اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم

یکبار گفتم ، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم ؟ گفت : هیس ،
دیگه چی با این عهد و عیال ، همینمون مونده که انگشت نما شم.

مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت: می دونی ننه ، بچه گی
نکردم ، جوونی هم نکردم. یهو پیر شدم ، پیر.

پاشو دراز کرد و گفت : آخ ننه ، پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد.
آخیش خدا عمرت بده ننه چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس.

به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش.
هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی و ...

گفتم مادر جون حالا بشکن بزن ، بزار خالی شی.
گفت : حالا دیگه مادر ، حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند

خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون، اینقدر به همه هیس نگید . بزار حرف
بزنن . بزار زندگی کنن. آره مادر هیس نگو ، باشه؟ خدا از "هیس "خوشش نمی
یاد


اینو تو فیس بوک نوشته بود اما مادر بزرگ خودمم یه بار داستانشوبرام گفت مثل این بود برای همین گذاشتم

anony بازدید : 90 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)
_ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﯾﻢ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ، ﺩﺳﺘﺶﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﻗﺪﺭﺟﻤﻊ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻡﺍﻭ ﮔﺸﺎﺩﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﻣﻮﻗﻊ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻀﻼﺕﺑﺪﻧﻢ ﺍﺯ ﺑﺲ ﻣﻨﻘﺒﺾﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺩ .

( ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﻠﻮ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻡ! )
_ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﭘﺸﺖ ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺘﻮﻥ ﻓﻘﺮﺍﺗﻢ ﻓﺮﻭﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﯾﺎﺩﻡﻫﺴﺖ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﻗﺪ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽﻫﻢﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺤﮑﻢﺑﮑﻮﺑﻢ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﺵ، ﭼﯿﺰﯼ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﻓﮑﺮ
ﮐﺮﺩﻩ ﺧﻮﺷﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪﺣﺎﻻ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ.

(ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻡ! )

_ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ،ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺯﯾﺎﺩ ﻫﻢﺷﻠﻮﻍ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪﻭﻟﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ 10 ﺳﺎﻧﺖ ﺍﺯ 100 ﺳﺎﻧﺖ ﻣﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻦﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ” ﭼﻪ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ” ﻭ ﺩﺳﺘﻢﺭﺍ ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢﺍﻣﺎ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﻠﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ .
  (ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ!)

_ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯﻣﻨﺘﻬﺎ ﻋﻠﯿﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦﻋﺒﻮﺭ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ 8 ﻧﻔﺮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻫﻢﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢﮐﺮﺩ . ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﯾﺶ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ، ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽﺑﺪﻫﺪ، ﺭﺍﻩ ﺑﺪﻫﺪ ﻭﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ.

(ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻡ! )

_ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﻪ ﻧﮕﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽﺯﻧﺪ . ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻪ ﺯﺍﻭﯾﻪ 180 ﺩﺭﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﯿﺸﻪﺑﮕﯿﺮﻡ . ﻣﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﺪﻭ ﺍﺯ ﺗﻮﯼ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ . ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﻥﻣﯽ ﺯﻧﻢ . ﻣﻮﻗﻊ ﭘﯿﺎﺩﻩﺷﺪﻥ ﺑﺲ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻧﻢ ﺭﺍ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺻﺎﻑ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ . ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺳﺎﻟﻢ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﻫﺪ ﺑﻪﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺁﺭﻧﺠﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﻮﺍﺳﻢ
ﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ

(ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻡ!)

_ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭘﺸﺘﯽ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼﺑﻮﻕ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺭﺍﻩﻣﯽ ﺩﻫﻢ . ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻧﯿﺸﺶ ﺑﺎﺯﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﯼﺯﺭﺩﺵ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﻥ ﺳﯿﺎﻫﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
" ﺧﺎﻧﻢﻣﺎﺷﯿﻦ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﺋﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺎ "
_ﻣﺴﺎﻓﺮﻫﺎﯼ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﯿﺸﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺗﺎﺑﺮﺳﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺣﺮﻑ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮﺍﻇﺐﻣﺎﺷﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪﻓﺮﻣﺎﻧﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﺷﻢ . ﻣﻮﻗﻊﺭﺳﯿﺪﻥ ﺧﺴﺘﻪﻫﺴﺘﻢ، ﺍﻋﺼﺎﺑﻢ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ .

(ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺯﻥ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥﺭﻓﺘﻦ!)
ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﺎ ﻏﯿﺮﺗﻨﺪ .

 

anony بازدید : 112 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (1)

از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…
.
.
.
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …
.
.
.
یه نفر یه جایی تنها روز و شب از تو میگه از تو میخونه
واسه تو می نویسه اما تو نیستی تو نمیشنوی
و نمیدونه چی میشه و همش ای کاش و ای کاش …خسته شده خدایا ….
فقط تو میتونی به دادش برسی
بیا و بمون کنارم واسه همیشه… نگو  نمیشه …
.
.
.
فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست
این نگاه را برایت آرزو میکنم …
.
.
.
می نویسم: ” د ی د ا ر”
تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار

anony بازدید : 127 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)

رویای یــــخـی...

پر میکرد یادت، همه حجم خالی فضایم را

و خواستنت شیطنت میکرد، در مسیر نبض رگهایم

بوته نورس احساسم، ریشه دوانده بود در تری اشکهایم
 
همه روزه، میشنیدم صدای عشق را

حتی در قیژ قیژ، لولای در قدیمی
 
همه شب;

پشت پرده، سایه ای از جنس تو اردو زده بود
 
رویای هم آغوشیت نخ بادبادکی بود

که مرا بالا میکشاند تا دب اکبر

و در مجادله ناکوک دل و عشق،

کوچکتر از باخته شده بود "عقلم"

تو میدانستی;
  
رویای شیرینم، یخیست
 
"هایش" کردی

چه ساده تبخیر شد از گرمی نفسهایت...

Ihsan بازدید : 93 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

در یک پارک زنی با یک مرد روی نیمکت نشسته بودند و به کودکانی که در حال بازی بودند نگاه می کردند. زن رو به مرد کرد و گفت پسری که لباس ورزشی قرمز دارد و از سرسره بالا می رود پسر من است. مرد در جواب گفت : چه پسر زیبایی و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسری که تاب بازی می کرد اشاره کرد.  مرد نگاهی به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : سامی وقت رفتن است.  سامی که دلش نمی آمد از تاب پایین بیاید با خواهش گفت بابا جان فقط ۵دقیقه. باشه ؟ مرد سرش را تکان داد و قبول کرد. مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند.
دقایقی گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : سامی دیر می شود برویم ولی سامی باز خواهش کرد : ۵دقیقه این دفعه قول می دهم. مرد لبخند زد و باز قبول کرد.
زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردی هستید ولی فکر نمی کنید پسرتان با این کارها لوس بشود ؟ مرد جواب داد دو سال پیش یک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه سواری زیر گرفت و کشت. من هیچگاه برای تام وقت کافی نگذاشته بودم و همیشه به خاطر این موضوع غصه می خورم ولی حالا تصمیم گرفتم این اشتباه را در مورد سامی تکرار نکنم.
سامی فکر می کند که ۵دقیقه بیشتر برای بازی کردن وقت دارد ولی حقیقت آن است که من ۵دقیقه بیشتر وقت می دهم تا بازی کردن و شادی او را ببینم ، ۵دقیقه ای که دیگر هرگز نمی توانم بودن در کنار تام از دست رفته ام را تجربه کنم !

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 479
  • کل نظرات : 66
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 54
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 243
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,247
  • بازدید ماه : 950
  • بازدید سال : 25,553
  • بازدید کلی : 237,487