loading...
فانی فور فان
Ihsan بازدید : 217 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

ﺑﻴﺎ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﺍﺯﻯ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﻢ

ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ نگرفتند !
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
خوب دعوا میکنند !
ﻓﻘﻂ ﺑﻠﺪﻧﺪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ خراب ﮐﻨﻨﺪ !

لطفا به ادامه مطلب بروید ... تشکر ...

Ihsan بازدید : 340 چهارشنبه 23 بهمن 1392 نظرات (0)

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه ، اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي!
تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد
تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ، غصه ، نا اميدي ، دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ،
هق هق شبونه ، افسردگي ، پشيموني ، بي خبري و دلواپسي و
براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد
و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه بايد
زجر و سختي هايي رو تحمل کرد
تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد !!!
متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد ... و قبل از همه ی اینها متنفرم

از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

Ihsan بازدید : 212 سه شنبه 22 بهمن 1392 نظرات (0)

الو خدا...

الو ... خونه خدا ؟

الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونهء خدا نیست ؟
پس چرا کسی جواب نمیده ؟
یهو یه صدای مهربون ! ... مثل اینکه صدای یه فرشتس . بله با کی کار داری کوچولو ؟
خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم ... قول داده امشب جوابمو بده
بگو من میشنوم
مگه تو خدایی  ؟ من با خدا کار دارم

 

برای دیدن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید ... تشکر ...

anony بازدید : 104 یکشنبه 26 آبان 1392 نظرات (0)

سلام خوب هستید ببخشید من هیچ مناسبتی رو تبریک نمیگما نه اینکه یادم بره نه فقط به خاطر اینه این مناسبت ها تموم میشه و فقط یه مطلب الکی و یه تبریک گذاشتم من به همه مناسبت ها اعتقاد دارم و به اعتقادات هیچ  کس توهینی نمیکنم راستی یادتونه یه داستان نوشتم در مورد خودم؟(دل نوسته 3) اون آقا پسری که اسمش میلاد بود پشیمون شد و برگشت دیدی گفتم بر میگرده؟ الان به نطرتون چی کار کنم ببخشمش؟بهش فرصت بدم؟ به این جرف گوش کنم که میگن ادم هایی که قلبی بزرگی دارن میبخشن؟من از شما کمک میخوتم اون کسی که اون حرف هارو به خاطر یکی دیگه بهم زد الان اومده میگه من پشیمونم میگه منو ببخش میگه بیا از نوغ شروع کنیم راستش دلم نمیاد دلم نمیخواد باهاش دوباره دوستی کنم نمیتونم یه جوری قلبم از دستش سیاهه چون همه دوستام برگشتن بهم گفتن که باهاش آشتی نکناون کسی نیست که ارزش رفاقت رو بدونه چی کار کنم نه میتونم ببخشمش نه میتونم نبخشمشعقلم راضی به یه فرضت دوباره نیست اما قلبم میگه یه بار دیگه بهش فرصت بده فقط یه باره دیگه چی کار کنم نمیدونم  واقعا نمیدونم فقط اینو میدونم که هر حرفی که زدم و فکر میکردم درست از آب در اومد همین ممنون از نظر هاتون و اینکه با این داستان هام سرتونو دردمیارم

Ihsan بازدید : 126 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺸﻘﻢ ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻨﯿﻢ ؟؟؟
ﭘﺴﺮ : ﺑﺎﺷﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ …
ﺩﺧﺘﺮ : ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﺑﻤﻮﻧﯽ …
ﭘﺴﺮ : ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ …
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ …
۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺮﻭﻉ میشه ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﻋﺸﻘﺶ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﻤﯿﺮﻩ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ …
۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻤﻮﻡ میشه ﻭ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺮﻩ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮ ، ﺩﺭ میزنه ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ ، ﺩﺍﺧﻞ ﺧﻮﻧﻪ میشه ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺵ ﯾﻪ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻫﺴﺖ :  ۲۴ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﯼ ، ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ … ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !

Ihsan بازدید : 104 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

طبق معمول مامانم بابامو صدا زد که بیاد دره شیشه سس رو باز کنه ؛ پدرم بعد از کلی کلنجار رفتن نتونست در شیشه سس رو باز کنه … مادرم منو صدا زد و منم خیلی راحت درش رو باز کردم و به بابام گفتم : اینم کاری داشت ؟؟؟
پدرم لبخندی زد و گفت : یادته وقتی بچه بودی و مامانت منو صدا میزد تو زودتر از من میومدی و کلی زور میزدی تا در شیشه سس رو باز کنی ؟! یادته نمی تونستی ؟! یادته من شیشه سس رو میگرفتم و کمی درش رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه ؟!
اشک تو چشمام جم شد … نتونستم حرفی بزنم و فقط پدرم رو بغل کردم !

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 479
  • کل نظرات : 66
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 54
  • آی پی امروز : 136
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 183
  • باردید دیروز : 243
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,364
  • بازدید ماه : 1,067
  • بازدید سال : 25,670
  • بازدید کلی : 237,604